در عصر رسانه های اجتماعی و حضور دیجیتال، مفهوم “برندسازی شخصی” در همه جا رایج شده است. به عنوان فردی که سه دهه را صرف پیمایش در چشمانداز رسانهها و ارتباطات در حال تحول کرده است، از نزدیک شاهد ظهور برندسازی شخصی و تأثیر آن بر مشاغل و مشاغل بودهام.
امروز میخواهم داستان خود را از مبارزه با تصمیم برای ساختن یک برند شخصی، چالشهایی که با آنها روبرو بودم و درسهای ارزشمندی که آموختم، به اشتراک بگذارم.
جذابیت برندسازی شخصی
در اوایل کار من، برندسازی شخصی کمتر از امروز رایج بود. ما روی ایجاد مهارتهایمان، ارتباطات شخصی و اجازه دادن به کارمان برای صحبت کردن تمرکز کردیم. با این حال، وقتی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برجستگی پیدا کردند و مرز بین زندگی شخصی و حرفهای محو شد، من بر سر دوراهی قرار گرفتم.
به یاد میآورم که در دفترم نشسته بودم، در لینکدین میچرخم و میدیدم که همکاران و رهبران صنعت دنبالکنندگان میسازند، بینشهایی را به اشتراک میگذارند و ظاهراً از طریق حضور آنلاین خود، حرفههای خود را به ارتفاعات جدیدی میرسانند. جذابیت غیر قابل انکار بود. فکر کردم، “آیا من فرصت ها را از دست می دهم که دیگر خودم را بیرون نمی گذارم؟”
نقطه عطف
دیدگاه من در مورد برندسازی شخصی پس از شرکت در کنفرانسی که در آن شنیدم Everett Taylor، مدیر عامل Kickstarter در مورد این موضوع صحبت می کرد، به طرز چشمگیری تغییر کرد. سخنان او مرا تحت تأثیر قرار داد: «قبل از ساختن یک برند شخصی، باید تأثیر کلمات خود را در نظر بگیرید. فقط مراقب این تصمیم باشید چون نمی توانید جن را دوباره در بطری بگذارید.
این جمله باعث شد که بایستم و فکر کنم. من آنقدر درگیر مزایای بالقوه برندسازی شخصی بودم که به طور کامل مسئولیت ها و معایب احتمالی آن را در نظر نگرفته بودم. هشدار تیلور در مورد ماندگاری ردپای دیجیتال ما عمیقاً در من طنین انداز شد.
سنجیدن جوانب مثبت و منفی
در هفته های بعد از کنفرانس، خودم را در یک حالت درون نگری دیدم. من به چهره هایی مانند کوین اولری از شارک تانک فکر کردم که به نظر می رسید در کانون توجه برند شخصی پیشرفت می کند. اولری گفته بود که برند خود را برای «بخشی از روایت» ساخته است.
همچنین بخوانید: بنیانگذار استارتاپ سلامت روان اینتلکت چگونه نبرد شخصی خود را با اضطراب کاتالیز کرد
با این حال، همانطور که تیلور اشاره کرد، فقط برخی برای این سطح از نظارت عمومی ساخته شده اند.
چند سوال سخت از خودم پرسیدم:
- آیا برای مقابله با انتقادات احتمالی و بازخورد منفی آماده هستم؟
- آیا هدف روشنی برای ساختن یک برند شخصی فراتر از جلب فالوور یا جلب توجه دارم؟
- این چگونه بر روابط من با همکاران و مشتریان تأثیر می گذارد؟
- آیا من برای تعهد زمانی مورد نیاز برای حفظ حضور مداوم آنلاین آماده هستم؟
تصمیم و سفر
پس از تفکر بسیار، تصمیم گرفتم انگشتان پا را در آب های برندسازی شخصی فرو کنم، اما با رویکردی که به دقت در نظر گرفته شده است. من به توصیه تیلور عمل کردم:
- مشخص کنید چرا: هدفم را از ساختن یک برند شخصی تعریف کردم. هدف از تبدیل شدن به یک تأثیرگذار رسانههای اجتماعی نبود، بلکه بهمنظور به اشتراکگذاری تجربیات و بینشهایم برای کمک به سایرین در صنعت در مسیریابی حرفهشان بود.
- به هدف خود وفادار بمانید: من متعهد هستم که فقط محتوایی را به اشتراک بگذارم که با ارزش ها و تجربیات من همسو باشد. این به این معنی بود که گاهی اوقات موضوعات موضوعی را که با روایت من همخوانی نداشت، منتقل کنم.
- تاثیر کلمات خود را در نظر بگیرید. قبل از هر پست یا نظر، من به دقت در نظر می گرفتم که کلمات من چگونه ممکن است تفسیر شوند و چه تاثیری ممکن است بر دیگران بگذارند.
چالش ها و درس ها
ساختن یک برند شخصی بدون چالش نبوده است. روزهایی بود که تحت فشار ایجاد مداوم محتوا احساس می کردم. من لحظاتی از شک به خود را تجربه کردهام که یک پست آنطور که انتظارش را داشتم دریافت نکرد. و بله، با انتقادات و نظرات متفاوتی مواجه شدم که عزمم را محک زد.
با این حال، این چالش ها همچنین درس های ارزشمندی را به همراه داشت:
- اصالت کلید است: پست هایی که بیشترین طنین را در بین مخاطبانم داشت، پست هایی بود که تجربیات و آسیب پذیری های واقعی را به اشتراک گذاشتم.
- سازگاری بر کمال برتری دارد: تعامل منظم و متفکرانه مؤثرتر از محتوای پراکنده و صیقلی بود.
- تعیین حد و مرز خوب است: من یاد گرفته ام که بین حضور آنلاین و زندگی آفلاین خود تعادل برقرار کنم و متوجه شدم که در صورت نیاز عقب نشینی کردن کاملاً خوب است.
- قدرت جامعه: ساختن یک برند شخصی فقط برای خود تبلیغی نبود. این در مورد تقویت ارتباطات معنی دار و مشارکت در بحث های صنعتی است.
همچنین بخوانید: کسب و کار مسئولیت اجتماعی: چرا برندها در حال تعریف مجدد آگاهی اجتماعی خود هستند
اگرچه من با احتیاط به برندسازی شخصی نزدیک شدم، اما از مزایای غیرمنتظره ای شگفت زده شدم. حضور آنلاین من درها را به روی فرصت های سخنرانی، همکاری با همکاران محترم و حتی کنسرت های مشاوره باز کرده است. مهمتر از آن، این به من اجازه داد تا به متخصصان جوانی که پس از طنین انداز شدن با محتوای من، به آنها دسترسی پیدا کردند، راهنمایی کنم.
انعکاس در سفر
با نگاهی به سفر شخصی خود در برندسازی، متوجه می شوم که توصیه تیلور درست بود. ساختن یک برند شخصی تصمیمی نیست که ساده گرفته شود، و همچنین یک تصمیم برای توسعه شغلی نیست. این نیاز به بررسی دقیق، هدف روشن و تعهد به اصالت و مسئولیت دارد.
برای کسانی که در نظر دارند یک برند شخصی بسازند، من این توصیه را ارائه میکنم: کمی زمان بگذارید تا به انگیزهها و تمایل خود برای عمومی شدن فکر کنید. هم برای پاداش ها و هم برای چالش ها آماده باشید. و بالاتر از همه، به ارزش ها و هدف خود وفادار بمانید.
در مورد من، در حالی که ممکن است پیروان زیادی که اولری دارد نداشته باشم، تعادلی پیدا کردهام که برای من مفید است – تعادلی که به من امکان میدهد در صنعت خود مشارکت کنم، با متخصصان همفکر خود ارتباط برقرار کنم و به رشد خود ادامه دهم. و هم از نظر شخصی و هم حرفه ای.
به یاد داشته باشید که برند شخصی شما چیزی بیش از حضور آنلاین شماست. این مجموعه اعمال، گفتار و تأثیر شما بر دیگران است. چه بخواهید آن را فعالانه پرورش دهید یا نه، مطمئن شوید که بازتابی از خود واقعی شماست.
–
یادداشت سردبیر: e27 هدف این است که با انتشار نظرات جامعه، رهبری فکری را تقویت کند. نظر خود را با ارسال مقاله، ویدئو، پادکست یا اینفوگرافیک به اشتراک بگذارید.
به ما در اینستاگرام، فیسبوک، ایکس و لینکدین بپیوندید تا در ارتباط باشید.
اعتبار تصویر: Canva Pro
The post شمشیر دو لبه برندسازی شخصی: سفری برای کشف اولین بار در e27 پدیدار شد.